ما آنقدر این دفترِ دل را سیاه کرده ایم که دنبال آب توبه می گردیم .
دنبال چیزی هستیم که بپوشاند آن چیزهایی را که همیشه خواستیم مخفیشان کنیم .
اما اینها را هم که می گویم طمعی است که در ماه رجب خود به خود به آدم سرایت می کند.
یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر ، یامن یعطی الکثیر باالقلیل یا من یعطی من سئله
تازه این قطره ای از آن کاسۀ شیر سفیدی است که از حضرت حق به ساقی اهل معرفت ، بی حساب و کتاب داده می شود.
ماه رجب ماهی است که از حجابها کاسته می شود و همین دنیای پر از رنگ و ریا جلوه گاه شهود آیات رحمانی می شود .
الحمد الله الذی اشهدنا مشهد اولیائه فی رجب
* * *
"همت عالی دار ، به چیزهای کوچک قانع مشو ، اینقدر دور خود نگرد ، به اوبسپار و جلو برو .مرد باید عالی همت باشد . حیف است کسی که می خواهد به محضر سلطان السلاطین حضور یابد در راه مثلا از گدای سر گذر چیزی بخواهد."/(سید هاشم حداد(ره))
منبع:تبیان
"حلول ماه رجب مبارک"
باشد که با دستی پُر از معرفت و لبریز از لحظه های عاشقی،از این برکت استفاده کنیم.
زرورقی به نام آزادی
پله های نردبان لیبرالیسم را "فردگرایی" ؛ ارزش مطلق آزادی ؛ سرمایه داری ( کاپیتالیسم ) و سکولاریسم – تساهل و تسامح – تشکیل میدهند.پله هایی که به چاه اومانیسم ( اصالت و محوریت انسان ) ختم میشوند.در مکتب لیبرالیسم تنها منافع مادی و لذت جویی هرچه بیشتر ارزش دارد.از این رو است که شالوده ی این مکتب را بر خودیت بنا کرده اند و از بین " ایسم " های بی شمار ؛ اینبار لیبرالیسم است که با تمام توان به کمک اومانیسم میشتابد.لیبرالیسم یا اباحیت عبارت است از آزاد شدن انسان از تعهد الهی و پیمان بستن با نفس اماره خویشتن.لیبرالیسم " آزادی بدون تفسیر معقول " را تا حد " هدف اعلای انسانیت " بالا برده است.لیبرالها آزادی انسان را ارزش مطلق میدانند و تنها جایی آن را محدود میکنند که در تزاحم با آزادی فردی دیگران باشد!حال باید پرسید ؛ درجایی که آزادی افراد توسط یکدیگر خدشه دار می شود ؛ چه کسی باید از آزادی خود چشم بپوشد ؟ این سوال و سوالات بسیار دیگری از این قبیل ؛ هنوز در چنین مکاتبی بی پاسخ ( یا با پاسخ های ناقص و مقطعی ) مانده اند. در واقع آنان تعریف درستی از آزادی ندارند و ظاهرا آن را رهایی انسان از تمام قید و بندها معنا میکنند.با اندکی دقت میتوان دریافت ؛ لیبرالیسم مکتب اسارت است ؛ اسارتی که ناشی از گرفتاری در هواهای نفسانی است ؛ ناشی از تک بعدی انگاشتن افراد و خواسته های او را در حد خواسته های غریزی و حیوانی محدود کردن.البته بسیاری از ادعاهای این مکتب در حد شعار باقی مانده است؛ مانند آزادی بیان نامحدود و تساهل و تسامح در برخورد که پارادوکس گفتار و رفتار آن را میتوان در محکومیت دین به خصوص اسلام و معنویت در غرب و محکومیت دین داران از بعضی از حقوق خود و بسیاری موارد دیگر به وضوح مشاهده کرد.در اسلام آزادی عبارت است از آزادگی به معنای حریت و بندگی حق تعالی و رستن از بند نفس اماره و شیطان جن و انس.در اسلام آزادی مطلق نداریم بلکه قوانین و حدود و ثغوری توسط خالق انسان برای فراهم کردن زمینه رشد او تعریف شده استبعضی از قوانین و احکام هم توسط امام معصوم علیه السلام و در نبود او توسط ولی فقیه و ارکان حکومت اسلامی وضع میشوند که در همه آنها معیار؛حفظ حدود الله است. در اسلام ؛ آزادی ارزش مطلق نیست بلکه ارزش ذاتی و نهایی قرب الی الله است و سایر ارزش هایی که ما را در رسیدن به مطلوب یاری میکنند ؛ دارای ارزش غیری هستند.در اینکه آزادی ها در جوامع باید محدود شوند؛شکی نیست به طوریکه حتی "هیوم" فیلسوف پوزیتیویست ( پدر شکاکیت مدرن ) هم معتقد است اگر کسی بگوید هرکس هر چقدر که دوست دارد باید آزاد باشد ؛ دیوانه است. اما اینکه حدود آزادی چیست و چه کسی آن را قانون گذاری میکند ؛ محل بحث است.در بسیاری از جوامع قانون را خواست و میل انسان ها وضع میکند.آن میل و اراده ممکن است فردی یا جمعی باشد ؛ به عنوان مثال اگر اکثریت جامعه ( 50 درصد به بالا ) یا اکثریت برگزیده جامعه به این نتیجه برسند که هم جنس بازی و ازدواج هم جنس بازان خوب است و باید رسمیت یابد ؛ این امر صورت میپذیرد.وجود امیال انسانی نامحدود ؛ آینده ای به مراتب منحط تر از این را برای چنین جوامعی پیش بینی میکند.امروز غرب و نوکران دخیلشان بند ها و زنجیر ها را با زرورق آزادی ؛ آزادی خواهی و دموکراسی برای به بند کشیدن ملت ها زینت میدهند.این آزادی و آزادی خواهی وارداتی به معنای واقعی وسیله ای برای اغفال ملت ها است و راه را برای مستکبرین باز میکند.در حقیقت تنها اسلام است که انسان را به سوی آزادی حقیقی و آزادگی هدایت میکند و کمال او را میخواهد و به این منظور حدودی برایش تعریف نموده است تا در پس این دنیای زودگذر نماند و به کمک نعمت های عطا شده راه خود را بیابد و در مسیر قرب حق تعالی و رهایی از تمام بندهای نفسانی قدم بردارد.
آری اسیر بند تو از هر دو عالم آزاد است...
فائزه شکرخواب
بیانیه پایانی تجمع دانشجویان و مردم انقلابی در مقابل سفارت فرانسه صادر شد.
»روند رو به رشد گرایش به اسلام در بین مردم کشورهای غربی، حاکمان این کشورها را به تکاپوی جلوگیری از امواج خروشان این حرکت با سیاه نمایی چهره رحمانی اسلام ناب محمدی انداخته است. حمله مشکوک و پرابهام هفته گذشته مترسکهای ریشدار صهیونیستها، با ادعای دروغین دفاع از اسلام، به دفتر مجله دست چندم و مبتذل نویس شارلی ابدو در فرانسه، بار دیگر بهانه مورد نیاز سردمداران تفکر الحاد را برای تنگ کردن فضا بر مسلمانان و ترسیم چهره ای خشن از اسلام، به دست آنان داد. اگرچه اصل داستان تعریف شده توسط دولت فرانسه در این باره خود دارای شبهات فراوانی است. مردم هوشیار و نکته سنج جهان چگونه میتوانند باور کنند که بنا به ادعای دولت فرانسه، در یک اقدام مضحک که بیشتر به سکانسی از یک فیلم کمدی میماند تا یک ماجرای واقعی، تروریستها با در دست داشتن کارتهای شناسایی خود به دفتر این نشریه حمله کرده و سپس کارتهای خود را برجای گذارند تا احتمالا دولت فرانسه را درتکمیل این داستان مضحک یاری کنند! ادعایی که یادرآور ادعای حیرت انگیز سناریونویسان حادثه یازدهم سپتامبر مبنی بر سالم ماندن کارتهای شناسایی هواپیماربایان در انفجار مهیب برجهای دوقلوست. به راستی چگونه است که تروریستها در تمامی اقدامات تروریستی، کارتهای شناسایی خود را به همراه دارند؟
به فاصله کوتاهی از این حادثه مشکوک، تیغه دوم قیچی غرب برای بریدن
ریشه اسلام گرایی در اروپا به حرکت درآمده و نشریه شارلی ابدو در اقدامی غیرانسانی
و غیراخلاقی که نشان دهنده فاصله عمیق صاحبان تاریک اندیش آن با تمدن و فرهنگ و
آزادی اندیشه است، اقدام به انتشار کاریکاتورهایی توهین آمیز علیه پیامبر رحمت و
مهربانی کرده و به خیال خام خود تلاش کردند تا از این طریق و در جایگاه غریقی که
برای جلوگیری از غرق شدن چنگ به هر خس و خاشاکی میاندازد، در برابر امواج اسلام
خواهی مردم اروپا که برآمده از آگاهی آنان نسبت به شکست و به بن بست رسیدن
لیبرالیسم است؛ مانعی هرچند موقت و کوتاه مدت ایجاد کنند.
حاکمان کاخ الیزه اکنون در برابر این سوال منطقی قرار دارند که آیا
زمانی که با رویای سقوط حکومت مشروع و قانونی سوریه، به ایجاد گروههای خونریز و
تروریستی میپرداختند، حساب بازگشت این تروریستها به کشورهایشان در اروپا را نیز
کرده بودند؟
دانشجویان بسیجی و انقلابی ایران، هم صدا با ملت شریف و مسلمان این
کشور و همه مسلمانان بلکه آزادیخواهان جهان، ضمن محکوم کردن سناریوی پرابهام حمله
تروریستی در پاریس، توهین بی شرمانه گردانندگان نشریه فرانسوی به پیامبر اعظم را
که تحت تاثیر حمایتهای بی دریغ دولت این کشور انجام گرفت، محکوم کرده و به دولت
مردان فرانسه پیشنهاد م کنیم که به جای توسل به این اقدامات بی شرمانه، در مورد
حقیقت پیام اسلام و دلیل گرایش روزافزون مردم خسته از لیبرالیسم در اروپا، به این
دین الهی بیشتر بیندیشند و بدانند که با خاک پاشیدن به رخ خورشید نمیتوانند از
تابش انوار آن جلوگیری کنند.
شوربختانه و با کمال تاسف پس از این هتک حرمت بی شرمانه به ساحت
ملکوتی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و در حالی که ملت شریف ایران منتظر
برخورد قاطع دستگاه دیپلماسی کشورمان با دولت فرانسه بودند، جناب آقای ظریف وزیر
خارجه ی دولت یازدهم در اقدامی نسنجیده و مغایر با اصول انقلاب اسلامی و حتی مغایر
با اصول شناخته شده و مورد پذیرش دیپلماتیک، تنها دو روز پس از انتشار این
کاریکاتورهای ننگین، به پاریس سفر کرده و با وزیر امورخارجه دولت فرانسه دیدار کرد.
دانشجویان انقلابی ملت ایران و فرزندان معنوی حضرت امام روح الله
(رحمت الله علیه) از وزارت خارجه و شخص وزیر محترم می خواهند تا هرچه سریعتر نسبت
به تشریح دلایل این اقدام غیرقابل پذیرش خود اقدام کرده و ضمن عذرخواهی از ملت
ایران و مسلمانان جهان، مقدمات اخراج سفیر این دولت هتاک از کشور را فراهم کند.
همچنین از رئیس جمهوری نیز میخواهیم در کوتاهترین زمان ممکن، واکنش درخور نسبت به
این حرکت نسنجیده جناب ظریف ابراز داشته و ایشان و وزارت خارجه را ملزم به اخراج
سفیر فرانسه از کشورمان و جلوگیری از بازگشت او تا زمان عذرخواهی رسمی دولت آن
کشور از پیشگاه رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) و همه مسلمانان جهان بکند.
بدن انسانی را فرض کنید که در برابر میکروب های بیماری زا و تکثیر و انتشار آنها در تمام بدن بی تفاوت باشد و هیچ عکس العملی نسبت به آنها از خود بروز ندهد، چه اتفاقی برای او رخ می دهد؟ آیا زندگی او ادامه دارد؟ مسلم است که بیماری در آن غلبه می کند و نیازمند به درمانهای پرزحمت و چه بسا این بیماری منجر به فوت او شود ؛ در واقع اینجاست که این سوال مطرح میشود که اگر اعضای بدن را با یکدیگر مقایسه کنیم ، کدامیک از این اعضا مهم تر است؟ چشم؟ گوش؟ دست و پا؟باید گفت که مهم ترین بخشهای عملکرد بدن انسان، نظام دفاعی و ایمنی بدن از بیماری ها است که بدن بدون آن نمی تواند به زندگی ادامه دهد. همه عضوهای بدن هم به این بخش نیاز دارند و سلامت این اعضا به جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا است به همین ترتیب در جامعه اسلامی اهمیت فریضه امر به معروف و نهی از منکر روشن میشود. زیرا این فریضه به گونه ای نظارت بر عملکرد افراد دارد و باعث می شود فساد و فتنه و دیگر بیماری های اجتماعی، عارض بر مردم نشود و همه ارکان اجتماعی، عملکرد سالم داشته باشند بنابراین اگر یک جامعه سالم نیز امر به معروف و نهی از منکر را ترک کند دچار بحران می شود و بیماریهای اجتماعی بر او غلبه می یابد. چرا که امر به معروف و نهی از منکر جلوی شیوع بیماری های اجتماعی را میگیرد.
پیامبر اسلام در ضمن یک مثال ساده و روشن، فلسفه امر به معروف و نهی از منکر و عدم تضاد آن را با آزادی، چنین می فرماید
یک گنه کار در میان مردم، مثل کسی است که با گروهی سوار کشتی می شود و هنگامی که در وسط دریا قرار می گیرد، به سوراخ کردن جایگاه خودش می پردازد. اگر دیگران او را از این کار خطرناک بازندارند، آب به کشتی نفوذ می کند و یک باره همگی غرق می شوند.
پیامبر با این تعبیر ، منطقی بودن و لزوم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را بر همگان روشن می سازد و حق نظارت فرد بر اجتماع را حقی طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت هاست، می داند. جامعه نیز به سان کشتی است. سرنشینان کشتی تنها تا حدی آزادند که موجب هلاک دیگران نشوند. هر گاه مسافری از این آزادی سواستفاده کند و بخواهد با میخ بدنه کشتی را سوراخ کند، همه مسافران بنابر غریزه دفاعی خود، به شدت با او مقابله می کنند و عمل او را حرکتی از روی نادانی و محدودنگری می پندارند. بی شک سستی و بی توجهی آنان، خطر غرق شدن و نابودی همگان را به دنبال خواهد داشت. از این رو، همه مؤمنان در بازداشتن افراد از ارتکاب گناهان و زیرپا نهادن ارزش های الهی، متعهد و مسئولند.
عمل به این مسئولیت الهی ـ انسانی، بر همه کس واجب است و در صورت کوتاهی، باید در انتظار خواری این جهان و کیفر دردناک سرای دیگر بود.
حال بعضیها با دیدگاه حقوق بشر غربی می آیند و امر به معروف را نقد می کنند حال آنکه خود حقوق بشر یکی از مصداقهای خیلی روشن امر به معروف و نهی از منکر است. چرا که برای مثال ظلم به مردم، گناه کبیره است . جلوگیری از این ظلم هم واجب است. خب، با چه ساز و کاری جلوگیری از ظلم بشود ؟ امر به معروف و نهی از منکر
و عده ای در جامعه خودمان تحت تأثیر این تهاجم، به آموزه
ارزشمند امر به معروف و نهی از منکر دید منفی یافته و آثار گرانقدر آن را به
فراموشی سپرده اند؛ در حالی که افرادی در غرب به دنبال گمشده ای هستند که آنان را
از منجلاب فساد و ظلم و تجاوز برهاند و اخیرا یکی از محققان غربی این گمشده را
همان آموزه «امر به معروف و نهی از منکر» یافته و به معرفی آن پرداخته است.
آقای «مایکل کوک» نویسنده نام
آور آمریکایی و برنده بهترین آثار سال در زمینه علوم انسانی، اخیرا کتاب «امر به
معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی» را به چاپ رسانده و روانه بازار کرده است.
ظاهرا این اولین تحقیق و تألیف یک دانشمند غربی در زمینه یکی از احکام اجرایی
اسلام میباشد. نوشته های مستشرقان غالبا در زمینه تاریخ اسلام، تاریخ پیامبر،
سیره پیامبر و جهان بینی و اعتقادات اسلام است و اما در مورد احکام و تکالیف دینی
کمتر بحثی صورت گرفته است. نویسنده در این کتاب به لزوم امر به معروف و شرایط و
حدود و کیفیت آن به صورت مفصل پرداخته که جالب توجه میباشد
در واقع بک گزارش پلیس آقای «مایکل کوک» را به این فکر میاندازد که چرا در نظام غرب افراد طوری تربیت شده اند که هیچ واکنشی در برابر برخی جنایات از خود نشان نمی دهند و تحقیق بیشتر به او مینمایاند که تنها در نظام حقوقی اسلام با وضع قانون «امر به معروف و نهی از منکر»، زمینه مداخله دیگران در برابر انحرافات، تجاوزات و ستمگری ها فراهم شده است
همچنین امام علی علیه السلام در بخشی از سخنان خویش با استناد به قرآن کریم، بی تفاوتی آگاهان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را، دلیل اصلی انحطاط تمدنهای گذشته بیان می کند و برای جلوگیری از سقوط جامعه مردم را به انجام این وظیفه فرامی خواند و می فرماید
... انّما هَلَکَ مَنْ کانَ قَبْلُکُمْ حَیْثُما عَمِلوُا مِنَ الْمَعاصی وَ لَمْ یَنْهَهُمْ الرّبانیُّونَ وَ الاْخْبارُ عَنْ ذلکَ
به درستی کسانی که پیش از شما هلاک شدند، گناهان را انجام دادند و دانشمندان و نیکان، آنها را از آن باز نداشتند ونهی از منکر نکردند.
بر این اساس، بنیاد تمدن اسلامی بر دوش همه انسان ها قرار دارد و مردم همه در حفظ ارزش ها مسئولند. زیر پا نهادن بخشی از این ارزش ها توسط یک نفر، هر چند امری کوچک جلوه می کند، به تدریج بر بنای استوار جامعه اسلامی ضربه می زند و سعادت و آرامش دیگران را نیز از بین می برد. مثلا سقوط اخلاقی در بخشی از جامعه، مانند بیماری واگیردار کم کم به دیگران نیز سرایت و دیگر بخش های جامعه را آلوده می کند. بنابراین سکوت در برابر مفاسد، اشتباه و گناه است، حتی اگر تنها از سوی یک نفر رخ دهد. این حقیقت را قرآن کریم در ضمن آیه ای کوتاه چنین بیان می کند:
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ. (انفال: 25)
از فتنه ای که تنها به ستم کاران شما نمی رسد، بترسید و بدانید که خدا سخت کیفر است
بدین ترتیب، مبارزه با فساد و انحراف و سپس دعوت و راهنمایی به کارهای نیک، ضرورتی انکارناپذیر است و برخلاف گمان برخی افراد ناآگاه، دخالت در زندگی دیگران نیست و با آزادی شخصی آنان منافات ندارد. زیرا آزادی حقیقی، از دیگران سلب آزادی نمی کند و منافع دیگران را به خطر نمی اندازد. بر این اساس، کسی هم که امر به معروف و نهی از منکر می کند، از حقوق خود و جامعه که با افراط و انحراف مفسدان به خطر می افتد، دفاع می کند که در واقع، امری عقلانی است
رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره مى فرمودند: هرگاه امّت من از انجام امر به معروف و نهى از منکر سرپیچى کنند و آن را به یکدیگر واگذار نمایند، گویا با خـداوند اعـلان جنگ داده اند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 59 ، ح 13