با در نظر داشتن تجربهی ناآرامیهای فتنهی 88، این پرسش پیش میآید که آیا برنامهریزی منسجمی برای ایجاد چالش امنیتی در انتخابات پیش رو تدارک دیده شده است و مهمتر از آن، در شرایط حاضر کدام گروه یا جریان سیاسی ظرفیت این برنامهریزی را دارد؛ فتنه یا انحراف؟

1. با توجه به رشد بیداری اسلامی و افول هژمونی غرب در کشورهای عربی و نیز چالش های درونی گوناگون اروپا و آمریکا بیم آن می رود که الگوگیری از مدل جمهوری اسلامی، وضعیت غرب را از این که هست، بغرنج تر نماید. از این رو، توجه به فرصت هایی که می توانند در حکم زمینه هایی برای مهار درونی قدرت نرم جمهوری اسلامی محسوب شوند، بسیار مهم است.
اکنون حیات اپوزیسیون نظام و جنبش سبز به مخاطره افتاده و در بسیاری سطوح دچار مرگ مغزی شده است؛ از این رو، غرب به دنبال «تولید فرصت» مناسبی است تا با «تنفس مصنوعی»، بیمار رو به احتضار را از «مرگ حتمی» رهایی بخشد و انتخابات پیش رو چنین اقتضایی دارد.
از منظر غربی ها انتخابات پیش رو جدی ترین فرصت ها را رقم زده است. سخنان ماه ژانویه ی «مایکل هایدن»، رییس پیشین سازمان سیا از چنین نگاهی حکایت میکند. وی در دیدار اخیر خود با گروهی از کارشناسان و روزنامه نگاران آمریکایی در مرکز منافع ملی با اشاره به فرصت انتخابات پیش رو گفته است: «کاش به خرداد 88 برگردیم و تلاش برای کُند کردن برنامه ی ایران را با تشویق مخالفان داخلی پی بگیریم.»
2. شواهد و ادله ی فراوانی وجود دارند که از اضطرار رو به فزونی آمریکایی ها برای برقراری هرچه زودتر مذاکره با مقام های جمهوری اسلامی روایت می کنند. پالس های ارسالی جریان های «فتنه» و «انحراف» در بحث مذاکره، تلاش برای القای فراگیر بودن مطالبه در این خصوص و مانع معرفی کردن مقام معظم رهبری برای مذاکره، سه محور داخلی است که آمریکایی ها را برای تمایلشان به این امر مساعدت می کند. این شرایط اما در محیط آرام و باثبات کنونی جمهوری اسلامی رقم نخواهد خورد و از این منظر نیز تولید چالش امنیتی در ایران در رأس ضرورت های راهبردنویسان غربی قرار می گیرد.
3. اکنون حیات اپوزیسیون نظام و جنبش سبز به مخاطره افتاده و در بسیاری سطوح دچار مرگ مغزی شده است؛ از این رو، غرب به دنبال «تولید فرصت» مناسبی است تا با «تنفس مصنوعی»، بیمار رو به احتضار را از «مرگ حتمی» رهایی بخشد و انتخابات پیش رو چنین اقتضایی دارد. این موضوع را عناصر اپوزیسیون آشکارا در نوشته های اخیرشان اعتراف کرده اند؛ از جمله «سید ابراهیم نبوی» در جرس نوشت: «انتخابات اسفند 1390 انتخاباتی پرحادثه خواهد بود... اما جهت دوم شاید مهم تر باشد و آن حضور نیروهای مخالف در هر جایی است که بتوان نفس کشید، بتوان فریاد زد و بتوان چیزی گفت... یادمان نرود که این فرصت تاریخی است؛ فرصتی است که ما میتوانیم در شکاف عظیم دولت-حکومت، نفسی تازه کنیم و تغییرات را سرعت ببخشیم.»
هم چنین «محسن سازگارا» در مصاحبه با صدای آمریکا گفته بود: «جنبش سبز در حال حاضر تجدید سازمان دهی را پیش روی خود دارد.»
اکنون حیات اپوزیسیون نظام و جنبش سبز به مخاطره افتاده و در بسیاری سطوح دچار مرگ مغزی شده است؛ از این رو، غرب به دنبال «تولید فرصت» مناسبی است تا با «تنفس مصنوعی»، بیمار رو به احتضار را از «مرگ حتمی» رهایی بخشد و انتخابات پیش رو چنین اقتضایی دارد.
4. تجربه ی ناآرامی های فتنهی 88 حامل یک پیام مهم برای مخالفین نظام جمهوری اسلامی بود که در اسفند ماه 90 تمرکز خود را بر آن نهاده اند. پیام اصلی و نکته ی کلیدی که فتنه ی گذشته به مخالفین نظام داد آن بود که: «تمرکز بر فضای انتخاباتی، مستقل و فراتر از زنده بودن یا نبودن انتخابات است» بر این اساس برخواستن مجدد شبکه های ضدانقلاب در انتخابات پیش رو کم ترین نتیجه اش عدم شرکت عمومی در انتخابات و گسترش ایده های براندازانه و فعال شدن مجدد شبکه های اجتماعی مخالف نظام است. این تجربه از سوی ایدئولوگ های ضدانقلاب این گونه تفسیر میشود که انتخابات پیش رو را بایستی به مثابه ی یک «فرصت سیاسی» نگریست. به این منظور لازم است که تمرکز از «انتخابات» به «فضای انتخاباتی» معطوف گردد. این نکته را بسیاری از نویسندگان ضدانقلاب آشکارا بیان داشت اند؛ ازجمله «بی.بی.سی» فارسی در هفته های اخیر مقاله ای را به قلم «علی هنری»، فعال جمهوریخواه ساکن هلند منتشر ساخت که در آن آمده است: «مسأله ی عاجل این نیست که ایده آل ما برای حل و فصل دعاوی سیاسی انتخابات است، بلکه مسأله ی اصلی آن است که در فضای انتخاباتی پیش رو به عنوان فرصت سیاسی چگونه می توانیم بر سر این ایده آل اقامه ی دعوا کنیم؟»
وی در ادامه ی فرآیند امنیتی ساختن، فضای جامعه را با لحاظ فرصت انتخاباتی پیش رو این طور توصیف مینماید: «مسأله این است که برای تبدیل جامعه ی ناراضی به جامعه ی معترض و تبدیل مشارکت کننده ی بالقوه به مشارکت کننده ی بالفعل، ما نیاز به فرصتی داریم که هم بتوانیم ناراضیان یا مشارکت کنندگان بالقوه را در معرض جنبش قرار دهیم و هم از این راه انگیزهی مشارکت را به تناسب با میزان سرکوب افزایش دهیم. در فضای انتخاباتی، امکان سیاسی شدن جامعه در بالاترین حد است. سیاسی شدن جامعه به این معناست که جامعه نسبت به مسایل سیاسی حساس میشود... در این شرایط در معرضِ جنبش قراردادن بخش گسترده ای از جامعه محقق میشود، بخش عمده ای که در شرایط عادی امکان دسترسی به آنها نیست.»
چندی قبل «علی افشاری»، عضو فراری شاخه ی غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت و همکار کنونی صدای آمریکا، با اشاره به فرصت پیش رو گفت: «تجربه ی جنبش سبز باید تکرار شود تا دوباره اعتراض های خیابانی تکرار گردد و مسیر از صندوق های رأی به کوبیدن پاها در خیابان ها تغییر یابد.»
شبکهی اینترنتی «روز آنلاین» نیز در همین راستا به انتشار مقاله ای از «مهرانگیز کار» اقدام کرد که از فرصت انتخاباتی پیش رو تصویری امنیتی ارایه کرده بود: «جنبش سبز ایران در حال دگردیسی زیرزمینی و پوست اندازی است. حادثه ها در راه است.»
در همین ایام بود که «علیرضا نادر»، کارشناس ارشد بنگاه مطالعاتی «رَند» نیز در توصیف شرایط آینده ی نزدیک ایران مدعی شد: «شرایط موجود، آرامش قبل از طوفان است.»
نشانه های یاد شده و بسیاری مستندات دیگر حکایت از برنامه ریزی گسترده ی اتاق فکرهای غرب برای تولید چالش امنیتی در انتخابات پیش رو دارند که البته ضعف مفرط شبکه ی اجرایی جریان سبز و سایر عناصر ضدانقلاب امکان تحقق این سناریو را به دغدغه ی جدی طراحان آن تبدیل کرده است.
نقش مشکوک و قابل تأمل جریان انحراف برای تولید زودرس چالش امنیتی قابل بررسی است. این جریان با مختصاتی تحریک آمیز به رسانه های پارتیزانی خود مأموریت داده است تا وجود درگیری در سطوح عالی نظام را امری محتوم و نزدیک جلوه دهند.
5. به اسفند ماه امسال که برسیم، 2 سال و 9 ماه از عمر فتنه ی 88 گذشته است. تمام داعیه ی غربی ها و دنباله های داخلی آنان در طول این مدت تأکید بر عدم سلامت انتخابات قبل و مخدوش بودن امانت داری نظام بوده است.
با این تفاصیل، برگزاری انتخاباتی با درصد بالای سلامت و رقابت، سناریوی «دروغ بزرگ» جریان فتنه را بیش از پیش برملا ساخته و ته مانده ی اعتماد را هم نسبت به آنها از میان خواهد برد. مهمتر آن که «مهر ابطالی» بر «سناریوی تقلب» به عنوان اصلی ترین فرمول غرب برای انقلاب های رنگین و کودتاهای مخملین زده خواهد شد. تمامی این دلایل، طرف غربی را به این نتیجه رسانیده است که انتخابات آینده نبایستی بدون چالش برگزار شود.
6. نکته ی آخر آن که، قریب 7 سال از عمر دولت اصولگرا می گذرد و صحنه ی تعیین کنندهی انتخابات ریاست جمهوری بعدی برای غربی ها از هم اکنون تبدیل به کابوسی وحشتناک شده است. با این وصف، تأثیرگذاری بر نتیجه ی انتخابات آینده ی ریاست جمهوری مستلزم توجه جدی به انتخاباتی است که در اسفند ماه برای گزینش نمایندگان ملت صورت می گیرد و غربی ها از این نکته غافل نیستند؛ به عبارت دقیق تر، انتخابات مجلس نهم به مثابه ی سرپلی است که عبور توأم با سلامت نظام از آن، راه را برای انتخابات تعیین کننده ی پس از آن هموارتر میسازد. در این بین اما نقش مشکوک و قابل تأمل جریان انحراف برای تولید زودرس چالش امنیتی قابل بررسی است. این جریان با مختصاتی تحریک آمیز به رسانه های پارتیزانی خود مأموریت داده است تا وجود درگیری در سطوح عالی نظام را امری محتوم و نزدیک جلوه دهند.