آهای اهالی کوچه های بندگی!
دعوت نامه داده است محبوب...
یعنی که حواس اش به ما هم بوده،ما که حواسمان،خیلی وقت است پرتِ حوّاست!!
از ته دل مسروری...خُب!به مهمانی محبوب که سفره اش تا انتهای رحمانیت اش گسترده
شده،لایق گشته ای!
پس،لباس استغفار به تن کن،پاشنۀ کفش های تقوایت را بالا بکش،
قبل از رفتن،دوشی از بارش نور صلوات بگیر و آهنگ رفتن کن...
به درگاهِ ضیافت خانۀ ارباب که رسیدی،اذن دخول ات را با دل شکسته بخوان،
حواست باشد تا اجازه نگرفته ای وارد نشوی!...
اَدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ، ءَاَدْخُلُ یا حُجَّةَ اللَّهِ
ءَاَدْخُلُ یا مَلآئِکَةَ اللَّهِ الْمُقَرَّبینَ الْمُقیمینَ،
فَاْذَنْ لی یا مَوْلاىَ فى الدُّخُولِ
و به ناگاه،دعوت نامه ات مهر می شود با ابرهای بهاریِ حوالیِ چشمانت...
پس وضویی از اشک بساز و "فاخلع نعلیک"...
حالا برایت می خواهم که خوب دلبری کنی برایش!...
بیا که دلبر ناز می خرد...ماه،ماه ضیافت الله است...