بسیج خواهران خواجه نصیرالدین طوسی

وب سایت رسمی بسیج خواهران دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی / www.basij-kntu.ir

بسیج خواهران خواجه نصیرالدین طوسی

وب سایت رسمی بسیج خواهران دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی / www.basij-kntu.ir

سبک زندگی - آداب نوشیدن آب


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «آب را جرعه جرعه بنوشید و یکباره سر نکشید، چراکه مایۀ ناراحتی کبد می شود.»


مفاتیح الحیات، ص ۱۴۸، بخش آداب نوشیدن


دریافت با کیفیت این پوستر

منبع

مرگ بر آمریکا یک شعار نیست...


مرگ بر آمریکا، یک شعار نیست؛ یک عقیده است...


مرگ بر آمریکا سند هویت  و ابتکار و افتخار جمهوری اسلامی است. وقتی سیاست ما عین دیانت ماست، مرگ بر آمریکا عین دینداری و نماد عبودیت ما به درگاه حضرت حق است.

مرگ بر آمریکا یعنی ما فقط و فقط حضرت الله را می‌پرستیم و از او یاری می‌جوییم و دست رد بر طاغوتیان عالم می‌زنیم.

مرگ بر آمریکا یعنی رب عالم، پروراننده‌ی عالم است و دست مستکبرین تا آن‌جا توان دارد، که حضرت احدی اجازه و فرصت تعدی و گردنکشی را بهر امتحان خویش به آن‌ها بدهد.

مرگ بر آمریکا یعنی رکوع و سجود نماز ما، یعنی طواف و رمی ما، یعنی زمین و زمان هنوز زنده است و با پلیدان عالم می‌جنگد.

مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر طاغوت و شیطان مجسم، یعنی  همه‌ی هویت ما که اگر نفی آن نمی‌کردیم خورشید ولایت بر قلبمان نمی‌تابید.

مرگ بر آمریکا مصداق آزادیخواهی در زمان معاصر است که با ظهور قابیلیان در زمین متولد شده است. مرگ بر آمریکا ندای طبیعت زنده و  عالم هستی است . عالمی که می‌خواهد آینه‌ی تمام نمای حضرت حق باشد و طاغوتیان زمان اجازه‌ی آزاد شدن ظرفیت‌ها و عظمت‌های آن را نمی‌دهند و بالاخره مرگ بر آمریکا یعنی حیات و سرزندگی بشری که فقط حضرت الله را در واسطه‌های فیضش در زمین می‌طلبد.


رهبری عزیز درباره‌ی مرگ بر آمریکا می‌فرمایند:

مرگ برامریکا را کسی به ملت ایران یاد نداد. از اعماق جان یکایک مردم بر آمد که مرگ بر آمریکا. حال عده‌ای در گوشه و کنار پیدا می‌شوند و مورد سؤال قرار می‌دهند که چرا؟ چرا شما این چرا را به جایگاه خودش به کار نمی‌برید؟ چرا نمی‌پرسید که چرا رژیم آمریکا با ملت ایران به جرم اینکه خواسته است مستقل باشد این همه کینه‌ورزی و دشمنی‌کرد و باز هم می‌کند؟
 (۱۳۷۳/۰۸/۱۱ در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان)

شعار مرگ بر آمریکا مانند شعار بقیه‌ی انقلاب‌ها نبود که صرفاً برای بسیج اجتماعی اعلام شود و بعد از انقلاب راه خویش در پیش گیرد. آن‌گاه که انقلاب اسلامی اتفاق افتاد رژیم پهلوی که یکی از عمال استکبار بود سقوط کرد و در 13 آبان انقلاب دوم به وقوع پیوست و دست اجانب ازجمهوری اسلامی کوتاه شد.

و مرگ بر آمریکا نه تنها رنگ نباخت بلکه در بسترهای مختلف انقلاب رساتر فریاد زده شد؛ و امروز که عده‌ای با مصادره‌ی حضرت امام سعی دارند شعار مرگ بر آمریکا را از آن‌ها بگیرند آن‌ها با باوری انقلابی‌تر از سال 57  مرگ بر آمریکا را فریاد می‌زنند. این فریاد‌ها از آن جهت است که ملت ایران می‌داند تشیع تا قیام قیامت زنده است. لذا برای فراگیر ساختن نور ولایت در عالم از بذل جانش ابایی ندارد.

همان طورکه حضرت امام فرمودند:
ما تا آخر ایستاده‌ایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد مگر این‌که آدم شود و دست از ظلم کردن بردارد.
(صحیفه‌ی نور ج19 ص 74 در جمع وزیر امور خارجه، سفرا و کارداران جمهوری اسلامی در اروپا 6/8/1363)

این انقلاب  با  ایمان و تلاش وافر جوانانش اجازه نخواهد داد که شعارهای انقلاب کمرنگ شود و پای نامحرمان  به این مملکت باز شود.

انقلاب ها به ضد خود تبدیل می‌شوند چون شعارهایشان قراردادی است لکن شعار مرگ بر آمریکا در ناموس هستی جای دارد. لذا این شعار تا قلب جنبش وال استریت و مخالفان نظام سرمایه‌داری در اروپا پیش رفته است و این یعنی مرگ بر آمریکا باور آزادگان جهان برای فروریختن نظام شیطانی دنیای مدرن و پست مدرن در سرتاسر عالم است.

همان‌طور که حضرت علی‌علیه‌السلام بعد از حاکمیت، انقلابی‌ترند و ایشان در سه جبهه برای گسترش عدالت شمشیر می‌زنند و این انقلابی‌گری کار را به کربلا می‌کشاند و سپس انوار غدیر در شاگردان امام باقرعلیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام ظاهر می‌شود و سپس خباثت‌های عباسیان با روش اهل‌البیت علیهم‌السلام بر ملا می‌شود  و همچنان این سیر ادامه می‌یابد تا به انقلاب اسلامی می‌رسد؛ در این انقلاب عزیز، این شور توحیدی با روحیه جهادی و صبر و توکل تا ظهور حضرت حجت علیه‌السلام هرگز از زایندگی نمی‌ایستد تا به برکت مرگ بر امریکا تمدنی به وسعت آسمان بر ویرانه‌های دنیای اومانیستی بنا کند.

آن‌ها که مرعوب و مجذوب به خانه‌ی سست و عنکبوتی دنیای مدرن نگاه می‌کنند و خوی شیطانی مستکبران را در مذاکرات هسته‌ای  نمی‌بینند  و این گردنکشی‌ها را نه ناشی از ضعف آن‌ها که نشأت گرفته از قدرت آن‌ها می‌دانند بدانند مصداق این آیه‌ی ‌الهی شده‌اند:
...والذین کفرو اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من‌النور الی الظلمات اولئک اصحاب‌النار هم فیها خالدون (آیه‌ی 257 سوره‌ی بقره)

آری چه بد سرپرستانی برای خویش اختیار کرده‌اند!

منبع

حاشیه رهبر انقلاب بر کتاب «سفر به قبله»

رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از مطالعه برخی کتاب‌ها یادداشتی در ابتدای آن می‌نویسند. این یادداشت‌ها برخی در نقد و بیان اشکالات موجود در کتاب‌هاست. بعضی هم در تعریف و تحسین نویسنده و نوشته‌اش.

بیست سال پیش و بعد از مطالعه‌ی کتاب «سفر به قبله» که سفرنامه‌ی حج هدایت‌الله بهبودی است، حاشیه‌نوشته‌ی ایشان از جنس دیگری بود. متن ذیل دستخط دل‌نوشته‌ای است که در حال و هوای دلتنگی زیارت خانه‌ی خدا نوشته شده و به همراه تصویری از حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم حج در سال 1358 منتشر می‌شود:


«این کتاب مرا باز در شور و حال حسرت‌آلود زیارت خانه‌ی خدا و حرم رسول‌الله(ص) فرو برد. شور و حال و اشتیاقی که دیگر امیدی هم با آن نیست. تا به یاد دارم -از سالهای دور جوانی- هرگز دل خود را از آتش این اشتیاق، رها نیافته‌ام. اما حتی در دوران سیاه اختناق که هر روحانی بامعرفت و بیمعرفتی، با رغبت و یا حتی از سر سیری، آسان می‌توانست در خط حج قرار بگیرد .. و من نمی‌توانستم! یا بهتر بگویم: هیچ حمله‌دار و رئیس کاروانی از ترس ساواک شاه، نمی‌توانست و جرأت نمی‌کرد نام مرا در فهرست حاجی‌های خود -چه رسد به عنوان روحانی کاروان- بگذارد. بله، حتی در آن دوران سخت هم دلم از امید زیارت کعبه و بوسه زدن بر جای پای پیامبر(ص) در مکه و مدینه، خالی نمانده بود .. و این امید، اگرچه با حج ده روزه‌ی سال 58 که به فضل شهید محلاتی قسمتم شد، برآورده گشت، اما آتش آن شوق سوزنده‌تر و مشتعل‌تر شد .. در سالهای ریاست جمهوری چشم امید به پس از آن دوران دوخته بودم .. اما امروز ..؟ شور و اشتیاقی بی‌سکون و امیدی تقریبا فرو مرده .. تنها تسلا به خواندن اینگونه سفرنامه‌ها یا شنیدن آنها است که خود بازافزاینده‌ی شوق نیز هست.

این کتاب، شیرین، موجز، با روح و هوشمندانه نوشته شده است. زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

زیارت قبول

70/12/10»

 

«سفر به قبله» را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است. اطلاعات بیشتر درباره‌ی این کتاب از اینجا در دسترس است.

  
ادامه مطلب ...

حدیثی که امام خامنه ای را منقلب کرد

حجت الاسلام شهاب مرادی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی "اینستاگرام" با اشاره به درس خارج امروز امام خامنه ای نوشت: 


سیدنا الاستاد امام خامنه ای حین تدریس روایتی مشهور  از کتاب شریف کافی نقل کردند:

 راوی؛ علی‌بن حمزه ماجرای یکی از کُتّاب بنی‌امیه را که با او دوست بوده و اموال نامشروع بسیار داشته و شرفیاب محضر امام صادق می‌شود، نقل می‌کند... 


امام علیه السلام به او می‌فرمایند: باید از تمام این اموال، خودت را پاک کنی «فمن عرفت منهم، رددت علیه ماله و من لم‌تعرف، تصدقت به» اگر چنین کنی من هم «أضمن لک الجنة» بهشت را برای تو ضمانت می‌کنم. جوان برمی‌گردد به کوفه و تمام اموالش؛ حتی لباس تنش را صدقه می‌دهد و شیعیان برای او مالی اندک را فراهم می‌کنند و لباس برایش می‌خرند... تا اینکه او بیمار می‌شود.

استاد معظم با اینکه سند روایت را ضعیف دانستند ولی ادامه روایت را احتمالاً برای یک تذکر مرتبط با تذکر اخلاقی ابتدای درس خواندند «و ماأتى علیه إلا أشهر قلائل حتى مرض، فکنا نعوده، فدخلت علیه یوماً و هو فی السوق ففتح عینیه» چند ماهی نگذشت که او بیمار شد و ما به عیادتش رفتیم. او در حال احتضار بود، چشمش را باز کرد و به من گفت: «یا علی! وفى والله صاحبک» به خدا قسم دوستت ــ امام صادق (علیه السلام) ــ به وعده‌اش وفا کرد! ثم مات... او از دنیا رفت و ما او را تجهیز کردیم و دفن و... تا بعداً به محضر امام صادق شرفیاب شدم.

تا مرا دیدند فرمودند: یا علی! وفینا والله لصاحبک، ای علی، به خدا قسم ما به وعدهٔ خود در مورد دوستت وفا کردیم.

اینجا بود که ایشان منقلب شدند، بغض کردند و گریستند و فوراً به ادامه بحث پرداختند.

اما همه متأثر شدند، ان‌شاءالله سایه ایشان مستدام باشد و ان‌شاءالله لحظه جان دادنِ ما هم اهل‌بیت از ما دستگیری کنند و با آرامش و اطمینان از شفاعت و عنایت ایشان از دنیا برویم.


نرمش قهرمانانه



بعد از اینکه حضرت آقا تعبیر «نرمش قهرمانانه»رو در جلسه دیدار با فرمانده‌هان سپاه پاسداران استفاده کردند بحثهای زیادی شکل گرفت و تحلیلهای مختلفی تو سایتها نوشته شد بعضیها این تعبیر رو نشونه ضعف دونستن بعضیها تشبیهش کردن به صلح امام حسن(ع) بعضی به صلح حدیبیه و...


حالا به ضحبت های دکتر محمدجواد لاریجانی در این باره نگاهی می اندازیم:


* دیروز رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه مجدداً از اصطلاح «نرمش قهرمانانه» استفاده کردند که واکنش‌های بسیاری در داخل و خارج نسبت به آن صورت گرفت. بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی تعاریف متفاوتی از این اصطلاح ارائه کرده‌اند. تعریف شما از «نرمش قهرمانانه» چیست؟
بیانات رهبر انقلاب اسلامی دارای محورهای مختلفی است که این محورها از نظر معنایی مکمل همدیگر هستند. درباره‌ی مفهوم قهرمانانه، نکته‌ی اول مسأله‌ی قهرمانی است. در عالم سیاست، مسأله‌ی بسیار کلیدی این است که ما بدانیم دقیقاً کجا هستیم و یک فهم درست از وضعیت موجود داشته باشیم. اگر خودمان را کمتر از آن چیزی که هستیم بدانیم، ذلیل می‌شویم و فرصت‌ها را از دست می‌دهیم. اگر هم خود را بیشتر از آن چیزی که هستیم بدانیم، اغوا می‌شویم و به کارهایی دست می‌زنیم که توانش را نداریم. پس فهم درست از موقعیتی که داریم، مهم است.

نمایندگان سیاسى جمهورى اسلامى ایران در جهان باید تیزتر از شمشیر، نرم‌تر از حریر و سخت‌تر از سنگ و پولاد باشند. عرصه‌ی سیاست خارجى میدان نرمش‌هاى قهرمانانه است، اما نرمشى که در برابر دشمن تیز باشد. بنابراین دیپلمات‌هاى ما باید در مواضع اصولى خود مستحکم بایستند و استقامت و پایمردى حضرت امام خمینى (رض) را الگوى خود قرار دهند. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه ۱۳۷۵/۵/۱۷)


اهمیت این بحث، به‌خصوص بصیرت سیاسی خیلی قابل تأکید است. رکن اول بصیرت سیاسی، تشخیص وضعیت است. یعنی ما یک تصویر واقع‌بینانه از خودمان و محیط پیرامون‌مان داشته باشیم. بدانیم کجا هستیم و موقعیت و امکاناتمان چیست؟ اگر ما از این‌ها اطلاع نداشته باشیم، بصیر نیستیم. ممکن است خیلی آدم خوبی باشیم، طرفدار حق هم باشیم، ولی بصیر نیستیم. بصیرت سیاسی با تصویر واقع‌بینانه از وضعیت آغاز می‌شود، اما به این‌جا ختم نمی‌شود. ما باید بعد از شناختن موقعیت خودمان، وظیفه را هم بشناسیم. بعد باید برای انجام وظیفه در زمان خودش و به اندازه‌ی خودش قیام کنیم؛ نه دیرتر و نه زودتر؛ نه کمتر و نه بیشتر. اگر فرد در این سه موقعیت به خوبی عمل کند از لحاظ سیاسی بصیر است. چنین فردی هم تصویر واقع‌بینانه‌ای از موقعیت موجود دارد، هم وظیفه‌اش را خوب می‌شناسد و هم برای انجام وظیفه در زمان خود و به اندازه قیام می‌کند.

* چگونه می‌توانیم ارزییابی واقع‌بینانه‌ای از وضعیت خودمان داشته باشیم؟
طبیعتاً دشمن به ما القاء می‌کند که شما وضعتان بد است. می‌گویند تحریم‌ها را ببینید؛ بانک‌هایتان نمی‌توانند فعالیت کنند، نفتتان را نمی‌توانید بفروشید و مشکلات اقتصادی پیدا کردید. دشمن می‌خواهد به ما بگوید شما ضعیف هستید، پس حرف ما را باید گوش کنید. اما آیا ما واقعاً ضعیف هستیم یا نه؟ ما وضعیت را چطور باید تشخیص بدهیم؟ برای فهم وضعیت احتیاج به یک خط تراز داریم. این خط تراز چیست؟ اول این‌که وضعیت، مسأله‌ی انقلاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، ملت ما وارد یک تجربه‌ی جدید، یعنی بنا کردن یک نظام سیاسی و مدنی بر اساس اسلام شد. ما باید بدانیم که مظاهر این تجربه در بعد داخلی، در بعد جهان اسلام و در بعد بیرون از جهان اسلام چه بوده است.

بر اساس این‌که انقلاب اسلامی چقدر نمود و نتیجه داشته است، خط تراز مشخص می‌شود و ما می‌فهمیم که آیا ما قهرمان هستیم یا شکست‌خورده؟ من در این‌جا می‌خواهم از دید دیگران بحث کنم. از دید خودمان ماهیت اسلامی ما و اجرای احکام اسلام، این‌ها بسیار مهم است. من می‌خواهم بگویم حتی افرادی که سکولار هستند و از بیرون ما را نگاه می‌کنند چه قضاوتی دارند. در داخل کشور، ما بعد از سی و چند سال بزرگ‌ترین و عمیق‌ترین دموکراسی را در منطقه داریم. در تمام کشورهای منطقه‌ی ما هیچ کشوری نیست که پایه‌ی نظام مدنی‌اش مثل ما باشد. انتخابات اخیر که حماسه‌ی حقیقی سیاسی بود، فقط یک نمود از این موقعیت است. در جهات دیگر، ساختار مهم مدنی ما، استحکام ساختار مدنی ما، قوه‌ی قضائیه‌ی، قوه‌ی مقننه‌ی، قوه‌ی مجریه‌ی و نهادهای دیگر قرار دارند که به عنوان نمودهایی از این خط تراز باید مورد بحث قرار بگیرند.

در جهان اسلام نمود این خط تراز، مسأله‌ی نهضت بیداری اسلامی است. ما باید دقیق باشیم. نهضت بیداری جدای از بحث انقلاب است و تأسیس حکومت بر اساس آن انقلاب نیز بحث دیگری است. در یک جایی نهضت به انقلاب منجر می‌شود، گاهی انقلاب به تأسیس حکومت منجر می‌شود و گاهی هم نمی‌شود. نهضت، امروز بالنده است. اگرچه در مصر انقلابشان با مشکل روبه‌رو شد، اما نهضت‌شان که باقی است. نهضت چیزی نیست که با معیار حکومت سنجیده بشود. خودِ نهضت اسلامی کشور ما از خرداد سال ۴۲ تا سال ۵۷ جریان داشت و در سال ۵۷ انقلاب شد. پس این‌ها مفاهیمی است که هر کدام میزان اندازه‌گیری‌شان مختلف است. نهضت بیداری اسلامی ابعادش فراتر از آن است که مثلاً بگوییم در یک جایی مخفی بشود. این نهضت فراگیر شده است، به‌طوری که الان کشورهای غربی پریشان هستند که این نهضت که مثلاً توانسته‌اند مقابل آن در مصر بایستند، چه خواهد شد؟ نکند پس‌فردا قوی‌تر ظاهر شود. الان معلوم شده است که نهضت برجا است.

در بعد خارج از کشورهای اسلامی، پرچم مبارزه با ظلم، پرچم بسیار بزرگی است. این‌که ما نه ظلم می‌پذیریم، نه ظلم می‌کنیم دیگر فقط شعار امروز رهبر معظم انقلاب نیست. زمانی که ایشان می‌خواستند بروند در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کنند، من مسئول تهیه‌ی پیش‌نویس نطق ایشان بر اساس محورهایی که خودشان به من داده بودند بودم. شعار آن نطق لاتظلمون و لاتظلمون بود. تقریباً ۴۸ ساعت به انجام نطق ایشان مانده بود، حضرت امام رحمه‌الله از طریق مرحوم حاج احمد آقا پیغام دادند که ایشان می‌خواهند نطق را ببینند. ما نطق را فرستادیم. ایشان این را بسیار پسندیدند. البته اضافاتی هم کردند. این شعار که نه ظلم کنیم و نه مورد ظلم قرار بگیریم، شعار بسیار مهمی است.

وقتی شما با مردم دنیا صحبت می‌کنید و  به آن‌ها می‌گویید که ما شعارمان این است که نه ظلم می‌کنیم و نه ظلم می‌پذیریم، آن‌ها این را به خوبی حس می‌کنند و درستی آن را حتی از چهره‌ی ما هم می‌فهمند. ما به هیچ کشوری تجاوز نکردیم. ولی متجاوز را پشیمان کردیم. ما در مسأله‌ی هسته‌ای نمی‌خواهیم بمب درست کنیم و به جایی حمله کنیم. منتهی از حق خودمان هم حاضر نیستیم کوتاه بیاییم. اعلام و عمل به این‌که ما نه ظلم می‌پذیریم و نه ظلم می‌کنیم، در دنیایی که پر از ظلم است، پیروزی بزرگی است. این حرف به ما می‌آید. حالا اگر مثلاً دولت انگلیس بگوید ما نه ظلم می‌کنیم، نه ظلم می‌پذیریم، کسی از او نمی‌پذیرد. می‌گوید شما ۴۰۰ سال است ظالم هستید، همین امروز هم ظلم می‌کنید. ظلم هم می‌پذیرید.

نرمش قهرمانانه به این معناست که شما اصل را می‌چسبید، اما نسبت به حواشی‌اش نرمش نشان می‌دهید. اصل برای ما منافع کشور است. قهرمانی که در تکنیک به تعبیر رهبری نرمش به خرج می‌دهد، می‌خواهد زمین نخورد. اصل بر این است که پشتش به خاک نخورد، منتهی در عملیاتش نرمش دارد. نرمش ما برای حفظ منافعی است که برای ما حیاتی هستند.


بنابراین من می‌خواهم بگویم با این خط تراز، ما در موضع خاص خودمان هستیم. امروز کشور ما در بالاترین و پویاترین وضعیت داخلی، منطقه‌ای و جهانی است. این حرف ژورنالیستی نیست. این حرف از روی معیار است. البته هرچه قوی‌تر بشویم، به سمت ما تیرهای بیشتری رها می‌شود. حالا کسی که می‌خواهد از خود نرمش نشان دهد یا نشان ندهد، باید از این موضع قهرمانی باشد. شما باید بدانید کجا هستید. نباید فکر کنید که ضعیف هستید. تعامل با دنیا برنامه می‌خواهد. تعامل شامل قهرکردن، حرف نزدن، حرف زدن، خنده و پرخاش است. پس نوع تعامل به تناسب منافع ملی ما و به تناسب مقطع زمانی تعیین می‌شود. هیچ کدام از این رفتارها و مواضع اصالت ندارد؛ نه نرمش اصالت دارد و نه اوقات تلخی؛ آن‌چه که اصالت دارد، تأمین منافع ملی ماست.‌
 
* با توجه به مطالبی که گفتید، حال می‌توانیم تعریفی از «نرمش قهرمانانه» ارائه دهیم؟
نرمش قهرمانانه به این معناست که شما اصل را می‌چسبید، اما نسبت به حواشی‌اش نرمش نشان می‌دهید. اصل برای ما منافع کشور است. قهرمانی که در تکنیک به تعبیر رهبری نرمش به خرج می‌دهد، می‌خواهد زمین نخورد. اصل بر این است که پشتش به خاک نخورد، منتهی در عملیاتش نرمش دارد. پس نرمش ما برای حفظ آن منافعی است که برای ما حیاتی هستند. نرمش تکنیک ماست و به معنای این نیست که ما بخواهیم از این تجربه‌ی عظیم که بعد از سی و چند سال ایران را برخوردار از بزرگترین دموکراسی در منطقه کرده چشم بپوشیم. نرمش به این معنا نیست که ما آن تجربه‌هایی را که کشورمان را به مؤثرترین کشور در خاورمیانه و جهان اسلام تبدیل کرده و اعتبار عظیمی به آن در دنیا داده است فراموش کنیم. 

ادامه مطلب ...