#اشاره: چرا تامین مالی دانشگاهها اهمیت دارد؟ در دنیا برای تامین مالی دانشگاهها از چه مدلهایی استفاده میشود؟ روشهای تامین مالی در کشور ما چگونه است؟ چالشهای نظام تامین مالی دانشگاهها در کشور و راهکار برون رفت از این چالشها چیست؟
مهدی کرامتی کارشناس مسائل علم و فناوری به عنوان نماینده جامعه نخبگان در دیدار یکشنبه دانشجویان با رهبر معظم انقلاب مطالبی را در رابطه با نظام تامین مالی دانشگاهها بیان کرد.
در مورد اهمیت تأمین مالی میتوان به چند نکته اشاره کرد.
نکته اول این است که تأمین مالی دانشگاهها میتواند جهت دهی آن را به همراه داشته باشد. یعنی...
نکته دوم اینکه باعث مسئولیتپذیری و پاسخگویی دانشگاهها میشود. با شیوه فعلی تأمین مالی...
نکته سوم این است که بحث تأمین مالی میتواند یک راه ارتباطی دانشگاه با اقشار جامعه باشد.
کته چهارم این است که تأمین مالی از این جهت که هزینه را برای دولت و مردم و جامعه تحمیل میکند طبیعتاً مسئله مهمی است.
نکته پنجم این است که میزان تنوع منابع مالی دانشگاهها رابطه عکس با میزان آسیبپذیری آن از شرایط اقتصادی دارد. دانشگاهی که فقط از منابع مالی دولتی تغذیه میکند...
نکته ششم این است که در حوزه عدالت آموزشی و دسترسی به آموزش عالی مسئله اصلی و اول تأمین مالی است .
نکته آخر این است که ما تأمین مالی و استقلال مالی دانشگاه را از ارکان استقلال دانشگاه میدانیم. بر خلاف آنچه که در کشور باب شده است...
در مورد اهمیت تأمین مالی میتوان به چند نکته اشاره کرد.
نکته اول این است که تأمین مالی دانشگاهها میتواند جهت دهی آن را به همراه داشته باشد. یعنی قالب تأمین مالی اگر از سمت تقاضا و شرکتهای دانش بنیان و دستگاههای متقاضی باشد جهتگیری را به سمت نیاز میبرد اگر به صورت بیپاسخ و بدون حساب و کتاب در قانون بودجه بیاید و رایگان باشد طبیعتاً نمیتواند جهتگیری داشته باشد.
نکته دوم اینکه باعث مسئولیتپذیری و پاسخگویی دانشگاهها میشود. با شیوه فعلی تأمین مالی، که یا به صورت شهریهای و یا کمکهای مستقیم دولتی است ، پاسخگویی اتفاق نمیافتد. همانطور که میدانید روسای دانشگاهها هم اکنون هیچ پاسخگویی به هیچ نهادی ندارند و در داخل مجموعه هیئتامنای خود کار میکنند .
نکته سوم این است که بحث تأمین مالی میتواند یک راه ارتباطی دانشگاه با اقشار جامعه باشد. که میتواند آنها را به صنایع، شرکتهای دانشبنیان، دستگاههای دولتی و یا عموم مردم مرتبط کند. در حالی که شیوه فعلی تأمین مالی ارتباط دانشگاه با این مراکز را قطع میکند.
نکته چهارم این است که تأمین مالی از این جهت که هزینه را برای دولت و مردم و جامعه تحمیل میکند طبیعتاً مسئله مهمی است. اگر به قوانین بودجه نگاه کنیم هر سال رشد بودجه دانشگاهها از رشد بودجه عمومی کشور بیشتر بوده است که اگر این روند ادامه پیدا کند با مشکل مواجه میشویم. البته همین مسئله موجب شده که در سال ۹۱ و سال بعد از آن که مشکل کمبود بودجه داشتیم، آسیب جدی به دانشگاهها وارد شود.
نکته پنجم این است که میزان تنوع منابع مالی دانشگاهها رابطه عکس با میزان آسیبپذیری آن از شرایط اقتصادی دارد. دانشگاهی که فقط از منابع مالی دولتی تغذیه میکند اگر برای این منبع مالی مشکلی پیش بیاید آسیبپذیری شدیدتری نسبت به دانشگاهی که از روشهای متنوع تأمین مالی استفاده میکند، دارد.
نکته ششم این است که در حوزه عدالت آموزشی و دسترسی به آموزش عالی مسئله اصلی و اول تأمین مالی است .
نکته آخر این است که ما تأمین مالی و استقلال مالی دانشگاه را از ارکان استقلال دانشگاه میدانیم. بر خلاف آنچه که در کشور باب شده است که استقلال دانشگاهها را بیشتر در حوزه سیاسی میدانند استقلال دانشگاهها قبل از اینکه به مدیریت و اختیارها مربوط باشد به طور عمده به بحث منابع مالی مربوط است .
این مسائل ما را مجاب میکند که طرح اقتصاد مقاومتی در حوزه آموزش عالی را تدوین کنیم. برای تدین مؤلفههای متعددی دارد که یکی از مؤلفههای اصلی آن همین موضوع تنوع بخشی به منابع مالی دانشگاهها است. اگر به مدلهایی که در دنیا برای تأمین مالی در دانشگاهها و کشورهای مختلف دنیا استفاده شده است، نگاهی بیندازیم الگوهای مختلفی را پیدا میکنیم از جمله سفارش پژوهش از طرف صنعت، الگوی خدمات علمی و فناوری ،الگوی سفارش پژوهش از طرف دولت، الگوی کمکهای مالی از طرف دولت که با سفارش پژوهش متفاوت است درواقع منظور کمکهای بلاعوض است ، الگوهای دیگری مانند وقف خیریه و کمکهای مردمی ، سفارش تربیت نیرو یا بورس و سرمایه گذاری در امور مختلف . ما باید بتوانیم این الگوهای مختلف را فعال کنیم.
اگر بخواهیم از وضعیت کشور آسیبشناسی کنیم مهمترین آسیب این است که ما از میان این منابع متنوع مالی دو روش را مورد توجه قرار دادیم و تقریباً از سایر منابع استفاده نمیشود. یکی شهریه است که بیش از ۸۰% از تأمین مالی را تشکیل میدهد و روش دیگری که تقریباً بقیه تأمین مالی را تشکیل میدهد کمکهای مالی بلاعوض از طرف دولت است .
بنابراین این نظام دوقطبی تأمین مالی اصلیترین آسیب در این حوزه میباشد. آسیبهای دیگر نیز به این قرار است: بالاتر بودن تورم بودجه دانشگاهی نسبت به تورم بودجه دولتی، آسیب دیدن دانشگاهها از کمبود منابع مالی در سال ۹۱ و سالهای بعد از آن، عدم وجود شرایط رقابتی بین دانشگاههای مختلف، عدم ارتباط مؤثر با سایر نهادهای جامعه، جهتگیری آموزشی و پژوهشی نامناسب و چالش همیشگی که بر پاسخگویی دانشگاهها وجود داشته است. اگر بخواهیم راهکارهایی را برای برون رفت از این چالشها بیان کنیم پیشنهاداتی را ارائه میکنیم که در ادامه آمده است:
۱- مکانیزم اعتبار مالیاتی: در این مکانیزم که در کشورهای مختلف دنیا به کار گرفته میشود به اشخاص حقیقی و حقوقی اجازه داده میشود که بخشی از مالیات قابل پرداخت به دولت را در مسیرهای خاصی که از قبل توسط سیاستگذاران طراحی شده است هزینه کند. به عنوان نمونه به شرکتها اجازه داده میشود که بخشی از مالیات را صرف هزینههای تحقیق و توسعه نمایند و یا به افراد اجازه داده میشود که بخشی از مالیات را صرف هزینههای آموزش خانواده خود کنند. این مکانیزم به دولت اجازه میدهد بدون اینکه هزینهای نماید هم بخشی از هزینههای دانشگاهها را تأمین نماید و هماینکه این تأمین مالی را به نیازهای واقعیتر از آنچه در تشخیص کارمندان دولت باشد معطوف کند. پیوندی که در اثر این فرآیند میان دانشگاه و جامعه ایجاد میشود میتواند در درازمدت منابع و مشتریان پایداری برای دانشگاهها ایجاد کند و آنها را به سمت و سوی نیازها و خواستههای جامعه جهتدهی کند.
- یارانه برای سفارش پژوهش: مسأله سفارش پژوهش از طرف صنعت برای دانشگاه، بازاری نیست که قابل سپردن به مکانیزمهای بازار آزاد باشد. این بازار -حداقل در وضعیت فعلی- نیاز به مداخله جهت تحریک و تسهیلگری توسط دولت دارد. یکی از این مکانیزمها پرداخت بخشی از هزینههای این پژوهشها توسط دولت است که ما از آن به عنوان «یارانه پژوهشی» یاد میکنیم. این مکانیزم علاوه بر اینکه در مطالعات تطبیقی به چشم میخورد در کشور ما نیز در مقاطعی تحت عنوان «طرح تحقیقات اساسی و مطالعات کاربردی» در وزارت صنایع و معادن و «حمایت از پژوهشهای تقاضامحور»[۱] در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به اجرا درآمده است. تجربیات به دست آمده در این فرآیندها باید به صورت یکپارچه مجدداً طراحی پیادهسازی گردد. به نظر میرسد بهترین دستگاه برای این طرح، معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری است که رسالت اتصال میان صنعت و دانشگاه را دارا میباشد.
۳- صندوقهای پژوهش و فناوری: دانشگاههای مختلف دنیا برای تسهیل فرآیندهای تجاریسازی اقدام به تأسیس و جذب نهادهایی با کارکردهای مشخص داشتهاند. یکی از این نهادها صندوقهایی است که وابسته به دانشگاهها هستند و صندوق هدایا[۲] نامیده میشود. برخی از منابع دانشگاهها -مانند هدایا و کمکهای نقدی- در این صندوق ذخیره میشود و در امور مختلفی سرمایهگذاری میشود. سود صندوق هدایا به چند قسمت تقسیم شده و بخشی از آن بابت افزایش سرمایه صندوق و جبران تورم و بخشی برای کمک به دانشگاه مصروف میگردد.
در کشور ما در قانون برنامه سوم و چهارم ظرفیتی برای تأسیس صندوقهایی تحت عنوان «صندوقهای پژوهش و فناوری» در نظر گرفته شد. چند دانشگاه معدود مانند دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی اصفهان از این ظرفیت استفاده کردند و اقدام به تأسیس این نهادهای مالی کردند. متأسفانه این ظرفیت در قانون برنامه پنجم تمدید نشد اما هماکنون طرحی برای الحاق یک بند به ماده (۱۷) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی مطرح است که این ظرفیت دوباره در قانون برنامه پنجم احیا گردد.
این صندوقها میتوانند بر روی ایدههای محققین دانشگاهی و تجاریسازی دستاوردهای آنها سرمایهگذاری کند. میتوانند در شرکتهای دانشبنیان شریک و سهامدار شوند و یا به آنها حمایتهایی اعطا کنند. همچنین در تشکیل شرکتهای زایشی از دانشگاهها میتوانند در خدمت دانشگاهها باشند.
۴- توسعه خدمات علمی و فناوری: یکی از منابع درآمدزایی دانشگاهها میتواند توسعه خدمات علمی و فناوری دانشگاهها است. امکانات معطلی در آزمایشگاهها، کارگاهها و زیرساختهای مختلف در دانشگاهها، پژوهشگاهها، پارکهای فناوری و … وجود دارد که به صورت کامل از ظرفیت آنها استفاده نمیشود. این در حالی است که عده زیادی از محققین برای استفاده از این امکانات سرگردانند. در صورت ایجاد شبکههای مشخص و تعریف پروتوکلهای کاری معین برای ارائه این خدمات، این کار میتواند درآمد سرشاری را نصیب دانشگاهها کند. به عنوان مثال درآمد شبکه آزمایشگاهی فناوری نانو-که بخش کوچکی از زیرساختهای آزمایشگاهی کشور را در بر میگیرد- در سال ۹۱ در حد ۷٫۵ میلیارد تومان بوده است.
علاوه بر این مسأله، دانشگاههای کشور ظرفیت زیادی برای ارائه خدمات مشاوره دارند که نباید از آن غفلت کرد.
۵- کانالیزه کردن کمکهای دولتی: در کشورهای پیشرفته دنیا، سیر تاریخی هزینههای دولتی که در دانشگاهها مصروف شده است روند خاصی را نشان میدهد. این کشورها به تدریج کمکهای مستقیم را کاهش دادهاند و به جای آن مکانیزمهایی مانند گرنتها و قراردادهای پژوهشی ایجاد کردهاند. گرنت، اعتباری برای یک برنامه پژوهشی معین توسط بخشی از دولت(یا بخش خصوصی) است که به پژوهشگران پرداخت میشود. بنابراین گرنت نه یک هزینه بیحساب و کتاب و نه یک قرارداد سفت و سخت و محکم است. این برنامه زمانی طراحی میشود که مسیرهای پژوهشی طراحیشدهای وجود داشته باشد و به پژوهشگران برای تست کردن و آزمودن آنها مأموریتی تفویض شود. چنانکه مشخص است طراحی ساز و کارهایی چون گرنت و قرارداد نیاز به سازمانهایی پایدار و باتجربه دارد که وظیفه تعریف، مدیریت و نظارت بر پژوهش را بر عهده دارند.
این فرآیند گرچه سخت و پیچیده به نظر میرسد اما ضرورت فوقالعادهای برای طی آن به نظر میرسد. دلیل اول این است که حمایت بلاعوض مالی دانشگاهها را تنبل بار آورده و توان سیاستگذاری و جهتدهی را از دولت گرفته است. همچنین دانشگاهها را از جستجو و نوآوری برای حرکت در مابقی مسیرهای تأمین مالی باز داشته است. دلیل دوم این است که در واقع دولت باید در آموزش عالی هزینه بکند و نمیتواند خود را از این فرآیند کنار بکشد. حتی در کشورها و دانشگاههای معتبر دنیا نیز این هزینه سهم بالایی دارد و قابل چشمپوشی و اغماض نیست. نکته اینجاست که با طراحی مسیرها و کانالهای مشخص این حمایتها را هدفمند نمودهاند تا مفید و سودمند باشد.
۶- ترویج وقف در حوزه آموزش عالی: سنت حسنه وقف که در حوزههای مختلف مانند مدرسهسازی و … رشد پیدا کرده است هنوز در حوزة آموزش عالی جای پایی برای خود پیدا نکرده است. علیرغم اینکه بعضی از دانشگاهها- مانند دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف- به صورت موردی توانستهاند منابعی را از این طریق جذب کنند و همچنین انجمنی تحت عنوان “انجمن خیرین دانشگاهساز” تشکیل شده و در وزارت علوم هم کمیتهای به این منظور تشکیل شده است اما هنوز سهم مطلوب در سبد هزینههای آموزش عالی از طریق وقف و خیریه حاصل نشده است. جالب این است که در اتحادیه اروپا این سهم در حدود ۴٫۵% و در آمریکا در حدود ۵% برآورد شده است.
همانطور که در حوزه مدرسهسازی ترویجهای زیادی صورت گرفت و در طول سالیان زیاد با تبلیغ فراوان، این مسأله در میان خیرین پا گرفت، لازم است در حوزه کمک به دانشگاه نیز این کار صورت گیرد. مکانیزم اعتبار مالیاتی که در بند اول توضیح داده شد میتواند برای تحریک و تشویق کمکهای مردمی به آموزش عالی بسیار مفید باشد.
۷- وامهای دانشجویی متناسب با درآمد: در نهایت یکی از منابع اصلی تأمین مالی دانشگاهها از محل شهریه تأمین میشود. این مسأله چالشهای عمدهای در مورد امکان دسترسی عادلانه افراد و عدالت آموزشی ایجاد کرده است. در اینجا باید به چند مسأله اشاره کرد: اولاً معمولاً سهم شهریه در سبد تأمین مالی دانشگاهها در کشورهای پیشرفته در حدود ۲۰-۳۰% است و این در حالی است که این سهم در کشور ما بیش از ۸۰% برآورد میشود. ثانیاً شهریه ها گاهاً خود از محل منابع دیگری چون خیریه، کمکهای مردمی و اعتبار مالیاتی و موارد دیگری که در بالا به آن اشاره شد تأمین میشود و این بار از دوش دانشجویان برداشته میشود. ثالثاً برای تأمین این شهریه، کمکهای دانشجویی، فرصتهای کاری و وامهای تحصیلی مختلفی طراحی شده است. یکی از مکانیزمهای وام دانشجویی، وامهای متناسب با درآمد(ICL[3]) است. در واقع وامهای دانشجویی به دو نوع وام با اقساط ثابت(Mortgage Type) و متناسب با درآمد (Income Contingent) تقسیمبندی میشوند. در نوع دوم که منظور نظر است بازپرداخت اقساط به صورت کسری از درآمد فرد پس از فارغ التحصیلی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب هر فرد با هر سطح درآمد خانواده و با هر درآمد آتی میتواند از این وامها استفاده کند و دسترسی به آموزش عالی محدودیت به طبقهای خاص ندارد.
بازار وامهای دانشجویی نیز از مواردی است که مصداق شکست بازار محسوب میشود. بنابراین برای راهاندازی این مکانیزم دولت باید مداخله کند. در این راستا برخی از کشور صندوقهایی برای پرداخت این نوع وامها تأسیس کردهاند. در برخی کشورهای دیگر نیز که این وامها توسط بانکها و بخش غیردولتی پرداخت میشود دولتها یارانه سود وام را پرداخت میکنند(مابه التفاوت سود بازار و سود این وامها) و یا بازپرداخت وام توسط دانشجویان را تضمین میکنند.
[۱] بند الف ماده ۱۷ قانون برنامه پنجم توسعه کشور
[۲] Endowment Fund
[3] Income Contingent Loan
منبع:http://ayaronline.ir